الدّرس الثالث
اَلْأمثالُ و الْحِكَمُ
اَلْمَثَلُ خَيرُ وسيلةٍ لِبيانِ ما فـى الضَّمير بِصورةٍ مُوجَزةٍ و نافِذةٍ. فاسْتِخدامُ الْأمثال اُسلوبٌ قرآنـىٌّ جميلٌ نَجِدُهُ فـى كثيرٍ مِن الْآياتِ، أو ضِمْنَ قِصَصٍ مُتَنَوّعَةٍ.
درس سوم
امثال و حكم (ضربالمثلها و حكمت ها)
مثل بهترين وسيله است براي بيان آنچه درون دل است به صورت مختصر و مؤثر و به كارگيري ضربالمثلها راه و روش قرآني زيبايي است كه در تعداد زيادي از آيات يا در خلال قصههايي گوناگون آن را مييابيم.
إنَّ الْأمثالَ تُشكِّلُ جُزءاً مِن ثَقافةِ الْاُمَمِ و حَضارَتِها وَ تَنْبَعُ مِن حياةِ الْمُجتمعاتِ الْبَشَريّةِ طُولَ تاريخِها.
ضربالمثلها بخشي از فرهنگ ملتها و تمدن آنها را تشكيل ميدهند و از زندگي جوامع بشري در طول تاريخشان سرچشمه ميگيرند.
تُسْتخدَمُ الْأمثالُ احتِرازاً مِن الْإطْنابِ. فهى تُبَيِّنُ الْمواضيعَ بِصورةٍ واضحةٍ ولكنْ عَلي سَبيل التَّعْريضِ و الْكِنايةِ. هناكَ عباراتٌ مَنثورةٌ و مَنظومةٌ أصْبَحتْ أمثالاً و حِكَماً لِكَثْرَةِ اِسْتعمالِها فـى الْأدب العربـﻰِّ و دَخَلَتِ الْأدبَ الْفارسىَّ بِسببِ الْاِشْتراك الثَّقافـﻰِّ بَينَ اللُّغَتَيْنِ، نُشيرُ إلى نَماذِجَ منها:
ضربالمثلها براي پرهيز از اطناب (طولاني كردن سخن) به كار گرفته ميشوند. و آنها موضوعها را به شكلي آشكار اما به صورت اشاره و گذرا و كنايه بيان ميكنند. عباراتي به نثر و نظم وجود دارند كه به خاطر كثرت استعمال در ادبيات عربي ضربالمثل و حكمت شدهاند و به علت اشتراك فرهنگي بين دو زبان وارد ادبيات فارسي گرديدهاند، به نمونههايي از آنها اشاره ميكنيم:
اَلْجارَ ثمَّ الدّارَ.
كَلَّمِ النّاسَ عَلي قَدْرِ عُقولِهم.
لايُلْدَغُ الْمؤمِنُ مِن جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ.
اَلْمُلْكُ يَبْقَي مَعَ الكُفرِ و لا يَبْقَي مَعَ الظُّلمِ.
اَلسَّلامَ قَبْلَ الْكلامِ.
مَن كانَ لِلّهِ كانَ اللَّهُ لَه.
اول همسايه بعد خانه.
با مردم به اندازه ي عقلهايشان صحبت كن.
مؤمن از يك سوراخ دوبار گزيده نميشود.(نيش زده نمي شود)
كشور با كفر باقي ميماند و با ظلم پايدار نميماند.
سلام را بر كلام (سخن گفتن) مقدم بدار. (قبل از سخن گفتن، سلام لازم است.)
هر كه براي خدا باشد، خدا براي اوست.
اَلنّاسُ عَلي دين مُلوكِهم.
مَن عَرَفَ نَفْسَه فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه.
اَلْكَلامُ يَجُرُّ الْكلامَ.
﴿ ما عَلَي الرَّسولِ إلّا الْبَلاغُ﴾
اُطْلُبوا الْعِلْمَ مِن الْمَهْدِ إلَي اللَّحْدِ.
اَلنَّجاةُ فـى الصِّدقَ.
مردم بر دين پادشاهان خود هستند.
هر كس خودش را بشناسد خدايش را مي شناسد.
حرف، حرف ميآورد. (مي كشد)
بر فرستاده جز ابلاغ پيام نيست.
ز گهواره تا گور دانشبياموزيد.
نجات در راستي است.
اِتَّقوا مواضِعَ التُّهَمِ.
﴿ إنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾
﴿ كُلوا و اشْرَبوا و لاتُسرِفوا﴾
﴿وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ ﴾
﴿ لا تُلْقوا بِأيْديكم إلَي التَّهْلُكَةِ﴾
﴿ وَ مَنْ يَتَوكَّلْ عَلي اللّهِ فَهو حَسْبُه﴾
از جايگاه هاي تهمت دوري كنيد.
بدرستي كه با هر سختي، آساني است.
بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد.
و فروبرندگان خشم
خويشتن را با دستان خود به مهلكه نيندازيد.
هر كس به خدا توكّل كند او برايش بس است.
﴿ حَسْبُنا اللَّهُ و نِعْمَ الْوكيلُ﴾
اَلْكَريمُ إذا وَعَدَ، وَفَـي.
اَلْمَسؤولُ حرٌّ حَتّي يَعِدَ.
لايَقَع فـى السُّوء إلّا فاعِلُه.
عِظْ نَفْسَكَ قبلَ أن يَعظَكَ الدَّهرُ.
خدا براي ما بس است (كافي است) و نيكو نماينده اي است .
جوانمرد وقتي وعده بدهد، وفا ميكند.
مسؤول آزاد است تا وقتي وعده بدهد. (همين كه وعده و قول بدهد بايد پاسخگو باشد.)
در بدي نمي افتد (واقع نمي شود) مگر انجام دهنده ي آن .
خود را موعظه كن قبل از اين كه روزگار تو را موعظه كند.
منبع = http://behdarvand.blogfa.com