اَلدَّرس السَّابع
مِن طرائف الحكمة
"أبكى عَلي حالكَ"
قيلَ إنَّ بُهلولاً دَخَلَ يَوماً قَصْرَ الرَّشيدِ، فَرأي الْمَسْنَد الْخاصَّ له فارِغاً. فجلسَ عَليه لحظةً جُلوسَ الْمُلوك، فَرَآهُ الْخَدَمُ، فَضَربوهُ ضرباً شديداً و سَحَبوهُ عَنْ مَسْندِ الرَّشيدِ. و فـى هذه اللَّحظةِ دَخل هارونُ الْقصرَ و رأي "بهلولاً" جالساً يَبكى!
درس هفتم
از نكتههاي لطيف حكمت
به حال تو مي گريم
گفته شده است كه روزي بهلول وارد كاخ هارونالرشيد شد، و مشاهده كرد كه تخت ويژه ي او خالي است و لحظهاي روي آن همانند پادشاهان نشست. خدمتكاران او را ديدند به شدت كتك زدند و از تخت هارونالرشيد به پايين كشيدند در اين حال هارون وارد كاخ شد و بهلول را ديد كه نشسته وگريه ميكند!
فَسَألَ الْخَدَمَ عَن السَّببِ، فَقالوا: رَأيْناهُ جالساً عَلَي مَسندك، فَضَرَبْناهُ تأديباً له. فَأشْفَقَ الرّشيدُ علي بهلولٍ و قال لَه:
لا تَبْكِ يا صديقى! إنّى ساُعاقِبُ الْخَدَمَ!!
از خدمتكاران علت آن را پرسيد، گفتند: او را ديديم كه بر روي تخت تو (شما) نشسته، پس او را به خاطر اين كه ادب شود، زديم. هارونالرشيد دلش به حال بهلول سوخت و به او گفت:
دوست من گريه نكن! من خدمتكاران را عقوبت خواهم كرد!!
فأجابَ بهلولٌ: يا هارونُ! إنّى لا أبْكى علَي حالـﻰ و لكن أبْكى علَي حالكَ! أنا جَلَسْتُ علَي مسندك لحظةً واحدةً فَعوقِبْتُ بهذا الضّربِ الشّديدِ، و أنتَ جالسٌ فـى هذا الْمكانِ طولَ عمركَ فكَيْفَ سَتُعاقَبُ فـى الْآخِرة؟!
"مِن حَديث لقمانَ الحكيمِ لِوَلَده"
بهلول پاسخ داد: اي هارون! بي شك من به حال خودم گريه نميكنم و اما به حال تو ميگريم! من فقط يك لحظه روي تخت تو نشستم و با اين كتك شديد عقوبت شدم در حالي كه تو در طول عمرت در اينجا نشستهاي، پس چگونه در آخرت مجازات خواهي شد؟!
"از سخن (سخنان) لقمان حكيم به فرزندش"
سَمِعْتُ الْكثيرَ مِن حِكَم الْأنبياءِ، فاخْتَرْتُ لكَ ثَمانـىَ؛ منها:
إنْ كُنْتَ فـى الصَّلاةِ فَاحْفَظْ قلبكَ.
و إنْ كنتَ فـى مَجالِس النّاسِ فَاحْفَظ لِسانكَ.
و إن كُنتَ فـى بُيوت النّاسِ فَاحفَظْ بَصَرَكَ.
و إن كنتَ عَلي الطّعامِ فاحْفَظْ مَعِدَتَك.
از حكمت پيامبران بسيار چيزها شنيدم، و هشت نمونه از آنها را براي تو برگزيدم.از آن جمله:
اگر در حال نماز هستي، قلبت را حفظ كن.
و اگر در مجالس مردم هستي، زبانت را نگهدار.
و اگر در خانههاي مردم هستي، چشمت را (از محارم) حفظ كن.
و اگر بر روي[سفرهي] غذا هستي، معده ي خود را نگهدار (به اندازه بخور).
اِثنانِ لا تَذْكُرْهما أبداً:
إساءةَ النّاسِ إليك و إحسانَك إلَى النّاسِ.
و اِثنانِ لا تَنْسَهُما أبداً:
اللّهَ و الدّارَ الْآخِرةَ!
دو چيز را هرگز به ياد مياور:
بدي مردم را به خودت و خوبي خودت را به مردم.
و دو چيز را هرگز فراموش نكن:
خداوند و سراي آخرت را!
منبع = http://behdarvand.blogfa.com